گویی این بار همه چیز درست است زمان بزرگ خرد شدنش از رعدی در دوردست ها ترسی به خود راه نمیدهد شگفتیهای این روز تمام ذهنش را پر کرده است می گوید : گویی این بار همه چیز درست است گشته، و راه درست را یافته است روز خوبی برای زنده ماندن است، آقا ! او می گوید: که روز خوبی برای زنده بودن است و اینگونه است که آن نور آرام بخش در انتهای تونل چیزی نبود جز یک قطار باری که به سویت می آمد و اینگونه است که نوری آرام بخش در انتهای تونل تو {مسیر زندگیت} فقط یک قطار باری بود که به سویت می آمد آیا درست اینگونه نیست؟ همه چیز به خاطر آرزوی او سقوط می کند پسر، برای آن هدیه ی بزرگ {آرامش}، تحمل کن آنها می گویند: برای آن پاداش زودهنگام، رنج بکش | And it feels right this time On his crash course with the big time Pay no mind to the distant thunder New day fills his head with wonder Says it feels right this time Turned it 'round and found the right line “Good day to be alive, sir Good day to be alive,” he says Then it comes to be That the soothing light at the end of your tunnel Was just a freight train coming your way Then it comes to be That the soothing light at the end of your tunnel Was just a freight train coming your way Don't it feel right like this? All the pieces fall to his wish “Sucker for that quick reward, boy Sucker for that quick reward,” they say |