دیگر بس است! هنوز هم چرند و پرند از دهانت خارج می شود هنوز تغییر نکرده ای هنوز هم مغزت کار نمی کند و زمزمه های کوچکی در سرت دور می زند چرا به جای اینها کمی نگران خودت نیستی ؟ که هستی ؟، کجا بوده ای ؟، از کجا آمده ای ؟ که همیشه حرف های بی اساس در نوک زبانت است تو بیش از آنکه خود را باور داشته باشی دروغ می گویی قضاوت نمی کنی مبادا که مورد قضاوت قرار گیری پاکدامن تر از تو خودت هستی مقدس تر از تو خودت هستی و تو این را نمی دانی قبل از اینکه در مورد من قضاوت کنی نگاهی به خودت بینداز نمی توانی کاری بهتر از این پیدا کنی ؟ با انگشت اشاره می کنی، و زحمت فهمیدن به خود نمی دهی و خود پسندی و حماقت دست در دست یکدیگر به راه می افتند این کسی نیست که تو هستی این کسی است که می شناسی و دیگران مبنای زندگی تو هستند پل هایت را خراب می کنی و با ثروتت دوباره آنها را می سازی قضاوت نمی کنی مبادا که مورد قضاوت قرار گیری مقدس تر از تو خودت هستی پاکدامن تر از تو خودت هستی و تو این را نمی دانی | No more! The craps rolls out your mouth again Haven't changed, your brain is still gelatin Little whispers circle around your head Why don't you worry about yourself instead ? Who are you? where ya been? where ya from? Gossip is burning on the tip of your tongue You lie so much you believe yourself Judge not lest ye be judged yourself Holier than thou, You are Holier than thou, You are You know not Before you judge me take a look at you Can't you find somethig better to do ? Point the finger, slow to understand Arrogance and ignorance go hand in hand It's not who you are it's who you know Others lives are the basis of your own Burn your bridges build them back with wealth Judge not lest ye be judged yourself Holier than thou, You are Holier than thou, You are You know not |