گریز

در این ویرانه ها ، راه گریزی نمی بینم . خسته ام از خوشبختی را به انتظار نشستن ، ساحلی هم نیست در کنار که امیدم دهد به رسیدن بلمی . آسمان هم دیشب بی ستاره بود ، قبل تر هایش را به یاد ندارم ، چگونه توان از سایه خود فرار کرد . دیده ام بسیار موج سواران را که بر سر موج ها می رانند ارابه های شادشان را ، گریزم نیست از امواج سرکش ویرانی که خروشان بر سرم می آیند . می خواهم فریاد برآرم ، می خواهد فریاد برآرد .

(Until It Sleeps) Load Album-By James Hetfield,Lars Ulrich-1996 (Metallica)

این درد درون را به کجا ببرم
می دوم، اما بازهم کنارم ایستاده

پس سینه مرا بشکاف، ومرا رها کن
در درونم چیزهایی زجه و فریاد میزنند
و این درد با این همه شکنجه، هنوز از من تنفر دارد
پس مرا درپناه خود بگیر، تا درد آرام شود

درست همانند یک نفرین، مثل یک حیوان سرگردان
یکبار سیرش کردی، و او دیگر رهایت نمی کند

پس سینه مرا بشکاف، اما مراقب باش
درونم چیزهای بی پروایی هست که درمان ندارد
و هنوز در چرک و کثافت آلوده هستم
پس مرا تمییز کن، تا پاک شوم

Where do I take this pain of mine
I run, but it stays right my side

So tear me open, pour me out
There's things inside that scream and shout
And the pain still hates me
So hold me, until it sleeps

Just like the curse, just like the stray
You feed it once, and now it stays

So tear me open, but beware
There's things inside without a care
And the dirt still stains me
So wash me, until I'm clean