این درد درون را به کجا ببرم می دوم، اما بازهم کنارم ایستاده پس سینه مرا بشکاف، ومرا رها کن در درونم چیزهایی زجه و فریاد میزنند و این درد با این همه شکنجه، هنوز از من تنفر دارد پس مرا درپناه خود بگیر، تا درد آرام شود درست همانند یک نفرین، مثل یک حیوان سرگردان یکبار سیرش کردی، و او دیگر رهایت نمی کند پس سینه مرا بشکاف، اما مراقب باش درونم چیزهای بی پروایی هست که درمان ندارد و هنوز در چرک و کثافت آلوده هستم پس مرا تمییز کن، تا پاک شوم | Where do I take this pain of mine I run, but it stays right my side
So tear me open, pour me out There's things inside that scream and shout And the pain still hates me So hold me, until it sleeps
Just like the curse, just like the stray You feed it once, and now it stays
So tear me open, but beware There's things inside without a care And the dirt still stains me So wash me, until I'm clean |