فکر گمشده

سرگشته در خود ، ایستاده ام بر بلندای ویرانه های رویاهای ناتمام خویش - I'm Standing Above the Ruins of My Incomplete Dreams

فکر گمشده

سرگشته در خود ، ایستاده ام بر بلندای ویرانه های رویاهای ناتمام خویش - I'm Standing Above the Ruins of My Incomplete Dreams

هیچ

زیاد مطمئن نیستم، به هیچ چیز ...، همه چیز در گذاری سریع از بی ثباتی مطلقی می نماید که به خرافه، نظم می نامیمش و غافلیم از آنکه در هر چشم بر هم زدنی با مقیاس ستارگان، جهانی پنهان و جهانی دگر پیدا می شود و در هر صبح تا شبی به وقت کهکشانها، ستارگانی فرو می ریزند و از پس آن منظومه هایی در هم می پیچند و از نادانی و ضعف محاسبه و ندانستن مقیاس و معنای زمان، همه چیز را رام و در ثبات و ناظمی را ناظر در پس این پرده اوهام و آشفته، باور می دهیم. آراممان در اضطراب ندانستن هایمان و آمدنمان در جستجوی رفتن هامان و چه عجب دارد این همه سرگشتگی ها و چه آسان به آسمان و عالم ارواح می سپاریمشان، هر آنچه را در جوابش جز سوالی نمی یابیم باز !!!. 

گویی همگی سوار بر یال قاسدکی هستیم در ورای نسیمی لطیف و از پس این حرکت آرام، جهان زیباست و نمی دانیم همگی یاران اغتشاشی هستیم کوتاه و لحظه ای از به هوا برخاستن و پخش شدن و برخورد و فرود بالهای قاسدکی بر پهنه ناکجاها... 

کوچکیم، کوتاهیم، لحظه ایم و در جستجوی ابدیت ...  

نگاهی تلخ و لبخندهایی کوتاه بر دیروزها داریم، نیم نگاهی از سر امید و شاید هم نیشخندی به فرداها، و سکوتی، خنده ای، فریادی و شوری و باز سکوتی به همین لحظه های حال.... حالی که می رود، حالی که هنوز نمی دانمش چیست و چه گاه است و کی نیست ! ...    

گویی از هیچ بر آمده ایم و در هیچ تکاپو می کنیم و به هیچ می رویم و شاید زیباتر و دلنشین تر و فریبنده ترش شعری باشد که جایی می خواندم "زندگی کوهیست، قله ایست، این کوه را تسخیر نتوان کرد، لیک در این پیچ و خمها، بی تکاپو نیز نتوان زیست" که به تعبیر نازیباتری از من چنین تاب بر می دارد که "زندگی خوابیست، خیالیست، که تو هر لحظه در آن غرق شوی، و از این خیال باطل نتوانی که گریخت"... 

اگر به دنبال پایانی، مفهومی، سرانجامی و پیامی در این ته نوشته ها آمده ای و با خود تکرار می کنی که "آخرش که چه؟"، به بیراهه زده ای که در هیاهوی این نامنظم نوشته ها، چونان جهانم آخرش هیچ نیست ...

(The Nobodies) Holy Wood Album - By Marilyn Manson - 2000 (Marilyn Manson)

هیچ نیستیم
میخواهیم کسی شویم
و سرانجام آنگاهی که مرده ایم
می فهمند که هستیم ! (فقط رفتگان را در می یابند و آن زمان عزیز می شوند)
هیچ کسی نیستیم (فقط به دنیا آمده ایم و هستیم و در جستجو...)
میخواهیم که کسی شویم (تمام عمر می دویم و می گردیم و بالا می رویم...)
و آنسانی که مرده ایم (و سرانجام، شاید آنگاه که کسی شدیم، هیچ می شویم.)
می فهمند که هستیم ! (آنها، آن دیگران می فهمند و خود هرگز نمی فهمیم...)

دیروز زشت و کثیف بودم
می خواستم خوب و زیبا شوم
حالا می فهمم که برای همیشه کثیف و در خاک می مانم (مرده ام ...)
دیروز زشت و کثیف بودم
تمام عمر تلاش ها کردم که زیبا شوم
حالا می فهمم که برای همیشه  در خاک می مانم (و در آخر هیچ نیست...)

We are the nobodies
Wanna be somebodies
When we're dead
They'll know just who we are
We are the nobodies
Wanna be somebodies
When we're dead
They'll know just who we are

Yesterday I was dirty
Wanted to be pretty
I know now that I'm forever dirt
Yesterday I was dirty
Wanted to be pretty
I know now that I'm forever dirt