فکر گمشده

سرگشته در خود ، ایستاده ام بر بلندای ویرانه های رویاهای ناتمام خویش - I'm Standing Above the Ruins of My Incomplete Dreams

فکر گمشده

سرگشته در خود ، ایستاده ام بر بلندای ویرانه های رویاهای ناتمام خویش - I'm Standing Above the Ruins of My Incomplete Dreams

دروغ

خوب از قضا امروز با مسئله پرحرارت سهمیه که نه ، جیره بندی بنزین شروع شده و خبر آتش سوزی در بسیاری ایستگاههای سوخت رسانی یا به عبارت خودمونی تر همون پمپ بنزین ها. خیلی ها از آتش گرفتن حدود ۴۰ ایستگاه در تهران خبر می دن که این آمار رو نمی دونم از کدوم قسمتشون در آوردن ، بماند که از صبح تو مسیری که میومدم با دیدن چندین ایستگاه اتوبوس از جا در آورده شده و ۲ مورد ایستگاه سوخت رسانی که از جمله بزرگترین پمپ بنزین های تهران هم هستند و کاملا سوخته بودن و حتی بقایای دو ماشین سوخته هم در محل وجود داشت و هر دو ایستگاه کاملا تعطیل بودند ، با خودم فکر کردم همچین بیراه هم نمی گن و بعد هم که از شواهد دوستان از مناطق مختلف حداقل بیش از ۹ مورد بی واسطه اطلاع رسانی شد که از جمله ایستگاه گیشا ، خیابان قزوین ،ایستگاه مفتح ،بزرگراه ایران پارس ، خیابان کمیل و ... را می تونم نام ببرم. همینطور از یکی از دوستان از شلوغی دانشگاه امیر کبیر و بگیر و ببند شدید در اونجا خبردار شدم که به چه علتی هست رو نمی دونم . اما نکته جالب این وسط ، یکی صبح اخبار رادیو بود که از قول یکی از مسئولین خیلی بلند داشت به مشکلات عراق و آمریکا اشاره می کرد که یادم انداخت ما مشکل نداریم و این عراق و آمریکا هستن که مشکل دارن و دوم یک بازی بچه گانه بر سر نحوه اطلاع رسانی زمان سهمیه بندی بنزین بود که همین ۳ روز پیش در روزنامه های رسمی عنوان شد فعلا تا مرداد ماه سهمیه بندی انجام نمی گیرد و به ناگه دیشب ... دروغ از این بزرگتر ، دروغ اونم از نوع گول مالیدن و به عبارتی خر کردن ملت ، دیگه بدتر می شه ... بازم این ذهن ـ هارد راک ـ من یاد ـ متالیکا ـ افتاد ، اونجا که تو آهنگ ـ To Live Is To Die ـ میگه :

(Ride The Lightning) Ride the Lightning Album-By James Hetfield,Lars Ulrich,Dave Mustaine,Cliff Burton-1984 (Metallica)
When a Man Lies, He Murders Some Part of the World
آنگاه که انسانی دروغ می گوید، او بخشی از جهان را به قتل می رساند و نابود می کند

These Are the Pale Deaths, Which Men Miscall Their Lives
اینها مرگهای کمرنگی هستند، که به خطا زندگی می خوانندشان

All this I Cannot Bear to Witness Any Longer,Cannot the Kingdom of Salvation Take Me Home
دیگر بیش از این نمی توانم ـ این زندگیهای پر دروغ را ـ تحمل کنم و شاهد آن باشم که این قلمرو رستگاری توان رسانیدن مرا تا به سر منزل مقصود ندارد